مدرسه انقد كه بايد خوب ميبود نبود:) اولا كه كلي ايراني جديد اومده بودن كه هر كدوم ماجرا هاي خودشونو دارن. بعدم كلاس بنديها افتضاحه!! هيشكي با هيشكي نيست و اصولا كلاسي كه كمتر از 3 تا ايراني توش باشه حال نميده ديگه چه برسه كه تك و تنها يا فقط با يه ايراني باشي! كلاس اولم فيزيك بود كه اركي توش بود ولي بازم كمبود ايراني احساس ميشد كه كلاسو بهم بريزيم!! كلاس دومم كمك معلم اي اس ال بودم . اون خوب بود چون زياد ايراني دور و ور اونجا ميپلكه ولي ايرانيهاي اون كلاسو چون اكثرا جديد بودن من باهاشون زياد حال نكردم! طول ميكشه كه باهم آشنا شيم. تازه يه خواهر برادر هم از يه مدرسه ديگه آمده بودن كه از همون اول بد وارد شدن يعني معلمه گفت بشينيد يه انشا ساده بنويسيد و بعد 1 ساعت برادره فقط يه خط نوشته بود(خواهررو نفهميدم) بعد معلمه گفت به من كه بيام براشون ترجمه كنم كه اين چه وضعشه كه بعد 1 ساعت 1 خط نوشتي. اونم به من گفت من انگليسي بلد نيستم منم اون لحظه بهش حق دادم كه بابا بلد نيست ديگه اين معلمه كه تاحالا اينجوري نميكرد چرا اين جوري ميكنه با اينا. خلاصه برا معلمه ترجمه كردم كه اين ميگه بلد نيستم معلم هم برگشت گفت با صداي بلند كه اين دروغ ميگه يه ساله اينجاس همه حرفاي منم الان ميفهمه پارسال همه درساشو تو مدرسه قبليش فيل كرده و من به مامانشون گفتم اينجا از اين خبرا نيست!!!!
من دهنم باز مونده بود . بعد دختره گفت خوب بگو يادمون رفته بگو 9 ماهه اينجايي ولي فقط 2 ماه رفتيم مدرسه گفتم دوباره معلمه همونارو گفت اين دفعه به خودم زحمت ندادم براشون ترجمه كنم رومو كردم طرف پسره گفتم فهميدي كه چي گفت؟ سرشو به علامت آره تكون داد .منم بهش گفتم با اين معلمه خوب تا كني خوب ميبيني بد تا كني ..حالا مي بيني!!
اينم از اين جريانشون بعد هم بيولوژي داشتم كه زياد از كلاسش خوشم نيومد فردا ميندازمش. بعد هم ناهار بود كه با بچه ايرانياي قديمي كلاس اي اس الو اشغال كرديم يعني در قفل بود چون معلمه رفته بود برا كمك برا عوض كردن تايم تيبل ها و ديدن اي اس ال هاي جديد بعد يكي از پسرا رفت از پنجره تو درو از اون ور واز كرد و ما رفتيم تو .من همش ميترسيدم اين معلمه بياد بگه شما چجوري اومدين تو ؟؟ و يا به من كه تي اي اشم يه چيزي بگه ولي چيزي نشد.. باحاليش به اين بود كه غير ايراني هارو راه نميدادن تو بعضي از ايراني هارم دست مينداخن و مي خنديدم يه جورايي مثل پارسال شده بود!! فقط جاي دوست جونم خالي بود كه كلاس داشت اون زنگ .
زنگ آخر هم انگليش داشتم با يه دختر ايرانيه جديد آشنا شدم كه دختره خيلي خوبي بود و گريد 10 بوده اينجا و 11 ايران بوده و 12 برگشته ولي انگليسيشو با من داشت.
فردا هم يكي از بچه ها كه تابستون رفته بود ايران بر ميگرده ببينيم چي ميشه.. فعلا!!