Persian Potter  News 

   


About Me


Please tell me if you want to use any information or picture from here.

فرستادن نظرات


Logo




 


Mates


Scholastic Webpage
Harry Potter Official Site
Mugglenet Website
هرميون گريفندور
دراكو اسلايترين
هري پاتر دانشجو
مدرسه هاگوارتز

Archieve




08/17/2003 - 08/23/2003
08/24/2003 - 08/30/2003
08/31/2003 - 09/06/2003
09/07/2003 - 09/13/2003
09/14/2003 - 09/20/2003
09/21/2003 - 09/27/2003


 

     

Saturday, November 29, 2003

كاراي من برعكس همه اس. همه روزاي تعطيل ميشينن به كاراي عقب موندشون ميرسن و وبلاگ مينوسين من روزاي تعطيلم رو الافي ميگذرونم. اين سه روز اينترنت نداشتم هي هم مي خواستم بخرم يه چيزي ميشد . يا يادم ميرفت يا اونجايي كه ازش ميخرم ميبست يا حوصله بيرون رفتن نداشتم!! خلاصه حالا كه فردا امتحان كامپيوتر دارم نشستم به وبلاگ نويسي كلي چيز هم هست كه بايد بنويسم.
گفتم امتحان كامپيوتر ياده كلاس هفته ي پيش افتادم. سره كلاس معلم ه بين درس( ما الان داريم بخش ايترنت رو. ميخونيم) پرسيد كسي اينجا وبلاگ داره ؟؟ باورم نمي شد وقتي ديدم تو كلاس 18 نفره حتي 1 نفر هم نمي دونه وبلاگ چيه يا كيه!!
اون وقت هي ادعا شون ميشه و از بوق صبح كه ميان سره كلاس همچين ميشينن از چتشون با فلان پسر و ايميلشون بهم تعريف ميكنن كه فك ميكني اينا الان علامه ي دهرن تو كامپيوتر كه اينجوري دارن جلوت افه ميان. الان فهميدم كه اينا از كامپيوتر و اينترنت فقط چت كردن ياد گرفتن و بس!!!
-----------------------
امروز حسابان نمره ام يك نمره از min كلاس بالاتر بود.!!! آفرين به من !!
---------------------
اين چند روز تعطيلي نصف حرفاي تلفني خانوده در مورد مرگ و مير بود.
فلاني تو بيمارستانه . از قند كليه هاش از كار افتاده. ريه اش چرك كرده. ميگم بايد حنجره اش رو بشكافن كه بتونه نفس بكشه!!
فلاني مرد. پير بود.
فلاني مرد. هيچيش نبود. پير هم نبود. فقط سكته كرد و مرد. به همين راحتي.
تو خيابون جلو چشاي خودم يه پسر جوون وايستاده بود كه از خيابون رد شه. يه پرايده از پارك آمد دنده عقب زد به پسره. جلو چشماي يه خيابون آدم. پسره افتاده بود و داشت از درد به خودش مي پيجيد.
امروز هم تو كلاس معلمه فقط حرف از مرگ و مير و معاد و اعتقاد به اون زد.
چقد ما آدما خدا رو زود فراموش ميكنيم و مرگ رو زود باور.
چقدر.....
 

 <PPN> | Link |



Sunday, November 23, 2003

قبل از كشيدن دومين دندان عقل
پريشب مو هامو بيگودي!! پيچيدم( همين طوري الكي) بعد هم روش كلي تافت خالي كردم. صبح پاشدم مي بينم موهام بوي موس ميده !!, رفتم حموم مي بينم موهام بوي چايي ميده!!! احتمالا از اثرات دندونيه كه قراره كشيده شه. خدا آخر عاقبت ما رو بخير كنه!!! J
بعد از كشدين دندون عقل
من به اين نتيجه رسيدم كه ديگه سر( با كسره بخونين) شدم. دفعه ي پيش كه رفتم اون اولي رو بكشم با اينكه كلي شجاع بودم( انقد شجاع بودم كه خودم از شجاعتم كف كرده بودم) ولي اين تيغ ميغ هار و كه آورد و اين بيل!! و انبر رو كه كرد تو دهنم ذهره(درسته؟؟ ) آب شده بود ولي اين دفعه كلي خونسرد اينا!!!
دفعه پيش من تا فرداش غير از آب و ليمو( دكتر گفته بود ) هيچي نخوردم البته اگه اون يه ريزه سالاد الويه و يه چيز ديگه اي كه يادم نيس رو كه مامانم به زور گفت بخور رو حساب نكنيم ولي اين دفعه قشنگ با ميل و رقبت كامل سر ه جيگر و كبابي كه ( اونم باز به توصيه ي دكتر ) برام گرفتم بودن رفتم ولي بعد كه ديدم سختمه و دهنم باز نميشه و درد داره اينا ديگه خودم از رو رفتم!!!
اين دفعه مامانم هم خيلي خونسرد تر بود چون دفعه پيش اون بيشتر از من ترسيده بود!! از بس كه براش از اون دندون كرسي كه قبلنا كشيده بودم و گازانبر و اين چيزا موعظه كرده بودم كه اون از من بيشتر ترسيده بود!!
 

 <PPN> | Link |